دل مامانی خون شد
گل سیبم، الهی من بمیرم اشکاتو نبینم. می دونم بچه ها تا بزرگ بشن خیلی ماجراها دارن. می دونم بچه ها تا از آب و گل دربیان زیاد زمین میخورن. نمونش خودت که یا سرت لبه دیوار و قرنیز می خوره یا گوشه ستون و مبل و لب تاب.... گاهی کنترل تلوزیون گاهی دو شاخه لب تاب محکم می زنی تو سر خودت. الهی فدات شم و درد و بلات بخوره به مامان. امروز چند لحظه ازت غافل شدم از رو مبل با پشت سرت اومدی پایین سرت خورد به زمین که فقط موکت داشت. با صدای سرت از تو اتاق پریدم بیرون. نصف عمر شدم. خیلی گریه کردی قلب مامان دورت بگرده. با هیچی آروم نشدی. یه کم یادت میرفت دوباره یادت می افتاد. جون دست و پام بریده شد. هرچی میخوام کم اذیت شی باز یه چیزی میشه. مامان گلی آ...
نویسنده :
مامانی
16:45