تیا مامان باباش تیا مامان باباش ، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

جگر گوشه بابا

آستان مقدس حضرت موسی مبرقع (ع)

1394/10/10 12:50
نویسنده : مامانی
1,050 بازدید
اشتراک گذاری

آیت الله صافی گلپایگانی: خادمی درگاه امام زاده موسی مبرقع علیه السلام افتخار بنده است. امام زاده موسی مبرقع(ع) فرزند بلافصل امام جواد(ع) است و جد سادات برقعی و رضوی است که سراسر عالم اسلام مایه فخر و افتخار امت اسلام شده اند. احترام و تکریم از اهل بیت(ع) و امام زادگان(ع)، موجب کسب فیض و تعظیم شعائر است و یکی از افتخارات بنده نیز خدمت در درگاه این خاندان باکرامت است. خداوند را شاکرم که در طول سالیانی که در قم ساکن بودم، همه ساله در روز شهادت امام جواد(ع) در آستان مقدس امام زاده موسی مبرقع(ع) حاضر شده و ایشان را که فرزند امام جواد (ع) هستند را، زیارت کرده ام.

  • حضرت آیت الله العظمی بهجت فرمودند:

هرکس به امامزاده موسی مبرقع (ع) خدمتی کند، مورد عنایت اهل بیت (ع)، امام جواد (ع) و امام زمان (عج) قرار میگیرد.

 

موسی مبرقع فرزند امام جواد (ع) و سمانه مغربیه بود که از جانب پدر و مادر با امام دهم برادر می باشد. کنیه او ابوجعفر و ابوحمد نقل شده است. تاریخ ولادت او معلوم نیست. او در کوفه زندگی می کرد و سپس به قم مهاجرت نمود. او اولین کسی است که از سادات رضویه در سال ۲۵۶ هـ ق به شهر قم کوچ کرد، او تا هنگام مرگ، یعنی شب چهارشنبه ۲۲ ربیع الثانی سال ۲۹۶ در قم اقامت داشت و در شهر قم به دیار باقی شتافت و در منزل مسکونی خویش دفن شد، که امروزه یکی از زیارتگاه های معروف قم است.[۱]

دلیل نامگذاری مبرقع

امام زاده مبرقع در ابتداء سکونت در قم دائماً روی صورت خود بُرْقِع (روپوش) می‌انداختند تا چهرۀ ایشان شناخته نشود و به همین جهت، بزرگان عرب قم در ابتدا ایشان را نشناختند و به او نامه نوشتند که باید از قم برود.[۲]برخی نیز نوشته‌اند که چون وی شمایل بسیار زیبایی داشت، برای این که مردم در کوچه به وی نگاه نکنند، برقعی روی صورت می‌انداخت؛ از این رو به موسی مبرقع معروف شد.[۳]

تولد و خانوادۀ امام زاده موسی مبرقع

ابو جعفر موسی مبرقع پسر امام جواد محمد (امام جواد) بن علی (امام رضا) بن موسی بن جعفر (ع) است.[۴]

تاریخ تولد آن حضرت صریحاً معلوم نیست، ولی با توجه به قرائن و شواهدی می توان قویاً اظهار عقیده کرد که چون حضرت موسی مبرقع(ع) از برادر بزرگوارش امام علی النقی(ع) دو سال کوچکتر بوده و میان علماء هم بر این مسئله اتفاق نظر است و از طرفی هم به اتفاق جمیع علماء رجال و مورخین و محدثین و علماء انساب تولد امام هادی(ع) در سال ۲۱۲ هـ .ق بوده؛ لذا به دلالت مفاد وصیت حضرت امام جواد(ع) که شیخ کلینی در کتاب کافی با ذکر سند نقل می نماید، مبنی بر این که وصی خویش قرار دادم فرزند خود علی الهادی(ع) را نسبت به خود و خواهرانش . کار موسی (مبرقع) را نیز تا زمانی که به حد بلوغ برسد، به او سپرده است، می توان گفت که میلاد با سعادت موسی مبرقع(ع) در سال ۲۱۴ هـ .ق در مدینه بوده است.[۵]

محل دفن امام زاده موسی مبرقع

صاحب اعیان الشیعه به نقل از کتاب شجرۀ طیبه آورده است: موسی مبرقع در زیارتگاهی مشهور به چهل اختران در محله ای معروف به موسویان (موسویین) دفن است. در آن جا دو زیارتگاه کوچک و بزرگ است که فاصلۀ بین آنها حدود ۱۵ قدم است. در زیارتگاه  کوچک صورت دو قبر وجود دارد که یکی از آنها مقبره موسی مبرقع و دیگری قبر احمد بن محمد بن احمد بن موسی مبرقع است.[۶]

 

ماجرای مهاجرت امام زاده موسی مبرقع به کاشان و بازگشت مجدد او به قم

امام زاده موسی مبرقعدر ابتداء سکونت دائماً روی صورت خود بُرْقِع[۷] می‌انداخت تا گمنام بماند. بزرگان عرب قم چون او را نشناختند به او پیغام فرستادند که از شهر خارج شو،‌ پس از آن موسی مبرقع از قم  به شهر کاشان مهاجرت کرد و در آن جا احمد بن عبدالعزیز بن دلف عجلی به او خوش آمد و خیر مقدم گفت، لباس های فاخر و گران بها بر وی پوشانده اسب های خوب به او هدیه داد و برای او هر سال مستمری (حقوق) به مقدار هزار مثقال طلا تعیین کرد. بعد از خروج موسی مبرقع از قم حسین بن علی بن آدم و شخص دیگری از رؤسای عرب وارد قم شدند و مردم قم را به خاطر اخراج موسی مبرقع سرزنش کردند. در نتیجه بزرگان عرب را در طلب او به کاشان فرستادند و موسی مبرقع را به شهر قم بازگرداندند. از او عذر خواهی نمودند،‌ اکرامش کردند، از مالشان برایش منزل خریداری نمودند، از قریه های هنبرد، اندریقان و کارچه برایش سهامی در نظر گرفتند. بیست هزار درهم به وی دادند و برایش زمین های فراوانی خریدند. پس این تاریخ خواهرانش زینب و ام محمد و میمونه دختران امام جواد (ع) به او ملحق شدند و زمانی که از دنیا رفتند در کنار حضرت معصومه دختر موسی بن جعفر دفن شدند.[۸]

نسل و ذریۀ امام زاده موسی مبرقع

موسی مبرقع دارای دو فرزند به نام های محمد و احمد بود.[۹]به فرزندان وی رضویون می گویند.[۱۰] نسل موسی مبرقع اکنون در قم و شهرری و برخی از شهرهای دیگر حضور دارند.[۱۱]

منابع پیرامون امام زاده موسی مبرقع

علاّمه نورى طبرسى (م ۱۳۲۰ ق) درباره احوال امام زاده موسی مبرقع  و همچنین ذریّه‏اش، کتاب جامعى با عنوان البدر المشعشع فى احوال ذرّیّه موسى المبرقع نوشته است که شرح حال کامل او در آن جا آمده است. همچنین کتاب دیگرى به زبان فارسى با نام ترجمه موسى المبرقع تألیف شیخ محمّد کجورى طهرانى (م ۱۳۵۳ ق) نوشته که حجم آن بیش از کتاب سابق است.

 

[۱]. ر.ک : علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۱۶۱، مؤسسۀ الوفاء، بی چا، بیروت، ۱۴۰۴هـ ق.؛ امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۹۴، دارالتعارف، بی چا، بیروت، ۱۴۰۶هـ ق؛ زرکلی،‌ الاعلام، ج ۷، ص ۳۲۷، به نقل از الذریعه، ج ۳، ص ۶۸ (تکمیل شود).

[۲]. ناصر الشریعه، محمدحسین، تاریخ قم، ص ۲۰۱، انتشارات رهنمون، چاپ اول، بی‌جا، ۱۳۸۳ش.

[۳]. صلواتی، فضل‌الله، تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمدتقی علیه‌السّلام، ص ۴۵۱، اطلاعات، ۱۳۸۴ش.

[۴]. أمین عاملی، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۹۴، دارالتعارف، بی چا، بیروت، ۱۴۰۶هـ ق.

[۵]. کلینی، کافی، ج۱، ص ۳۲۵، انتشارات اسلامیه، بی چا، تهران، بی تا.

[۶]. أمین عاملی، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۹۵، دارالتعارف، بی چا، بیروت، ۱۴۰۶هـ ق.

  .[۷]نوعی روپوش است.

[۸]. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۱۶۱، مؤسسۀ الوفاء، بی چا، بیروت، ۱۴۰۴هـق.

[۹]. أمین عاملی، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۹۵، دارالتعارف، بی چا، بیروت، ۱۴۰۶هـ ق.

[۱۰]. ر.ک:کتاب عمده الطالب

[۱۱]. رجایی، سید مهدی، المعقبون من آل ابی طالب، ج ۲، ص ۳۰، مؤسسه عاشورا، قم؛ همچنین ر . ک. قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ج ۲، ص ۶۱۸، انتشارات هجرت، چاپ دوم.

 

پدر بزرگوارش، نهمین امام معصوم، حضرت محمد بن علی، جواد الائمه علیه السلام است. وی در دهم رجب سال 195 ه . ق در مدینه متولد شد. پدر ارجمندش، علی بن موسی الرضا علیه السلام هنگام تولدش چنین فرمود:

«قَدْ وُلِدَ لی شَبیهُ مُوسی بن عِمْران، فالِقِ الْبِحارِ، وَ شَبیهُ عیسَی بْنِ مَرْیَم قُدِّسَتْ اُمٌّ وَلَّدَتْهُ»(3).
«فرزندی برای من به دنیا آمد که شبیه حضرت موسی بن عمران علیه السلام شکافنده دریاها و نظیر حضرت عیسی علیه السلام، مادرش زنی پاک و مقدس است.»

و نیز فرمود:

«هذا المَوْلُودُ الَّذی لَمْ یُولَدْ مَوْلُودٌ اَعْظَمُ عَلی شیعَتنا بَرَکَةً مِنْهُ»؛(4)

«این نوزادی است که مولودی برای شیعیان ما پر برکت تر از او به دنیا نیامده است».

خاندان حضرت امام رضا علیه السلام شیعیان، از حضرت جواد علیه السلام به عنوان «مولودی پر خیر و برکت» یاد می کنند، و این عنوان از این رو به آن حضرت داده شده است که امام رضا علیه السلام مکرّر او را به این عنوان یاد می کرد.(5)
پس از شهادت حضرت رضا علیه السلام در سال 203 ه .ق. مأمون در سال 204 به بغداد رفت و آن جا را دارالخلافه قرار داد. در همان جا برای امام جواد علیه السلام که در مدینه بود، نامه نوشت و او را به بغداد دعوت کرد. امام جواد علیه السلام به ناچار، این دعوت را پذیرفت و مدینه را به قصد بغداد ترک کرد، هنگامی که وارد بغداد شد، مورد احترام شایان مأمون قرار گرفت، مأمون آن حضرت را در یکی از خانه های مجاور خانه خودش، اسکان داد و دخترش زینب را که با کنیه امّ الفضل خوانده می شد به عقد ازدواج امام جواد درآورد . (6)

بازگشت به مدینه
از بعضی از روایات فهمیده می شود، مأمون اصرار داشت که امام جواد علیه السلام در بغداد بماند، ولی امام جواد علیه السلام سکونت در مدینه را ترجیح می داد، از این رو امام در سال 204 یا 205 ق به عنوان شرکت در مراسم حج با همسرش امّ الفضل از بغداد به سوی مکه رهسپار شد، سپس به مدینه بازگشت و حدود پانزده سال در مدینه سکونت نمود.(7)

ازدواج با سمانه مغربیّه
از ازدواج امام جواد با امّ الفضل دختر مأمون سال ها گذشت ولی دارای فرزند نشد، چرا که او عقیم و نازا بود، بدین جهت امام جواد علیه السلام، با کنیزی پاک سرشت به نام «سمانه» از اهالی مغرب (بین آفریقا و اندلس) ازدواج کرد و از او در سال 212 ه . ق دارای فرزندی شد که همان حضرت هادی علیه السلام است.(8) دو سال بعد (214 ق) فرزند دیگرش از سمانه متولد شد که او را «موسی» نام نهاد.
 
منزلت سمانه
این بانوی بزرگوار در فضایل معنوی ممتاز بود و او را سیّده ومادرِ ارزش ها می نامیدند.(9) در زهد و تقوا در عصر خود بی نظیر بود، بیشتر روزها، روزه مستحبی می گرفت. هنگامی سمانه با کاروان مغرب، به مدینه آمد و توسط محمد بن فرج به خانه امام جواد علیه السلام راه یافت و همسر وی گردید، امام جواد در شأن او چنین فرمود:

«اِنّ إِسْمَها سَمانَةُ و أنَّها اَمَةٌ عارِفَةٌ بِحَقّی وَ هِیِ مِنَ الْجَنَّةِ لا یَقْرُبُها شَیْطانٌ مارِدٌ، وَ لا یَنالُها کَیْدُ جَبّارٍ عَنیدٍ، وَ هِیَ کانَتُ بِعَیْنِ اللهِ الّتی لا تَنامُ وَ لا تَخَلَّفُ عَنْ اُمُّهاتِ الصّدّیقینَ وَ الصّالِحینَ.»
نام او سمانه است، او بانویی است که حقّ من را می شناسد، او از بانوان بهشت است. شیطان سرکش به او نزدیک نشود، و نیرنگ طاغوت عنود به او راه نیابد، او همواره مورد نظر لطف خداوندی که هرگز خواب ندارد قرار دارد و در داشتن مقام والای معنوی در ردیف مادران صدیقان و صالحان است.(10)
عالم بزرگ، سید مرتضی در کتاب «عیون المعجزات» در شأن حضرت سمانه می نویسد:

«وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتاتِ» او از بانوانی بود که در مقام عبادت خدا نهایت خضوع و خشوع را داشت.(11)

یک بانو می تواند به مقامی برسد که به فرموده امام جواد علیه السلام شایستگی مادریِ صدّیقان و صالحان را پیدا کند و از وی فرزندانی چون امام هادی علیه السلام و موسی مبرقع به وجود آید.

شباهت به مادر
هنگامی که امام جواد علیه السلام در سال 220 ق به دعوت اجبارآمیز معتصم عباسی از مدینه به سوی بغداد حرکت کرد پس از آن که به جانشینی امام هادی علیه السلام تصریح فرمود او را که در آن هنگام حدود هشت سال داشت، در آغوش گرفت، و فرمود: چه چیزی دوست داری تا از عراق برای تو سوغات بیاورم؟
حضرت هادی علیه السلام گفت: شمشیری که چون آتش شعله ور است. سپس امام جواد علیه السلام به پسر دیگرش موسی که حدود شش سال داشت متوجه گردید و فرمود: تو چه دوست داری تا از عراق برایت به عنوان هدیه بیاورم؟
موسی عرض کرد: یک اسب سواری.
امام جواد علیه السلام فرمود:

«أَشْبَهَنی اَبُو الْحَسَن وَ اُشْبَهَ هذاأُمَّهُ»

ابوالحسن (امام هادی) علیه السلام به من شباهت دارد، و موسی به مادرش.(12)

امام جواد علیه السلام در این بیان گهربارش به یک نکته بسیار مهم درباره امامت اشاره فرمود و آن این که هیچ کس نمی تواند به مقام و منزلت امام معصوم برسد. در این جا با نوع انتخاب سوغات، برتری حضرت هادی علیه السلام که امام و پیشوای شیعیان خواهد بود بر برادرش موسی مبرقع آشکار گردید خواسته امام هادی علیه السلام از پدر، نشانه شجاعت ذاتی او است. او شمشیر بُرّان جهاد و دفاع خواست تا از حریم دین و عدل اسلامی نگهبانی کند. اما خواسته موسی مبرقع، یک چیز معمولی است که هر فرزندی ممکن است از پدرش درخواست نماید.
اما نکته ای قابل توجه است و آن شباهت موسی به مادرش سمانه است که در کمالات و فضائل به مقام و منزلتی رسیده که او را مادر ارزش ها (ام الفضل) نامیدند. در زهد و تقوا در عصر خود بی نظیر بوده، به فرموده امام جواد علیه السلام شیطان سرکش به او نزدیک نمی شده، و همواره مورد لطف خداوند و از بانوان بهشت و هم طراز مادران صدیقان و صالحان بوده است، و این نهایت ارج و منزلت موسی مبرقع نیز خواهد بود.

1) در تعداد فرزندان امام جواد علیه السلام میان علمای رجال و تاریخ مورد اختلاف است: شیخ مفید(ره) می نویسد: فرزندان وی عبارتند از: دو پسر و دو دختر به نام های: 1 - علی بن محمد (امام دهم شیعیان) 2- حضرت موسی مبرقع 3 - فاطمه 4 - امامه. ر.ک. الارشاد، ترجمه رسولی محلّاتی، ج 2، ص 284. شیخ مفید تصریح می کند که امام جواد علیه السلام به غیر از این دو پسر، پسر دیگری نداشته است. ابن شهر آشوب پسران آن حضرت را مانند شیخ مفید نقل کرده است (علی بن محمد و موسی مبرقع) ولی در تعداد دختران اختلاف دارد و چنین می نویسد که آن حضرت سه دختر داشت به نام های 1- حکیمه، 2- ام کلثوم، 3- خدیجه، ر.ک. مناقب آل ابی طالب، ج 1، ص 380. مرحوم محدث قمی به نقل از سید فاضل نسّابه، ضامن بن شدقم حسنی می نویسد که امام جواد علیه السلام چهار پسر و چهار دختر به این اسامی داشت: 1 - ابوالحسن امام علی النّقی علیه السلام 2 - ابو احمد موسی مبرقع 3 - ابو احمد حسین 4 - ابو موسی عمران 5 - فاطمه 6 - خدیجه 7 - ام کلثوم 8 - حکیمه. ر.ک. منتهی الآمال، ج 2، ص 398. پس آن چه همه بر آن اتفاق نظر دارند آن است که موسی مبرقع فرزند امام جواد علیه السلام است.
2) گنجینه آثار قم، فیض، ج 2، ص 546؛ ستاره درخشان آسمان ولایت، سید مصطفی برقعی، ص 168.
3) بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج 50، ص 15.
4) بحار الانوار، ج 5، ص 23 و 35؛ اصول کافی، با ترجمه مصطفوی، ج 2، ص 106 با این تفاوت که در اصول کافی چنین آمده: «... اَعْظَمُ بَرَکَةً عَلی شِیعَتِنا مِنْهُ».
5) ر.ک. فروع کافی، ج 6، ص 361؛ بحار الانوار، ج 50، ص 35؛ الارشاد شیخ مفید، با ترجمه رسولی محلاتی، ج 2، ص 268.
6) منتهی الآمال، محدث قمی، ج 2، ص 370، 375. در کتاب زندگانی سیاسی امام جواد علیه السلام، تألیف جعفر مرتضی عاملی، ترجمه سید محمد حسینی، ص 93 آمده است:
«اقدام مأمون به تزویج دخترش ام الفضل برای امام جواد علیه السلام با هدف تظاهر به دوستی و احترام به آن حضرت صورت گرفته است، این رفتار بیش از آن چیزی نیست که پیش از او در مورد پدرش امام رضا علیه السلام انجام داده بود و دخترش را به همسری آن حضرت در آورده و به اظهار احترام و تعظیم او می پرداخت تا آن جا که برای ولایت عهدی او بیعت گرفت همان طور که آن اقدامات و اعمال قطعاً و یقیناً از روی زیرکی و تزویر و سوء نیت بوده است در این مورد نیز باید همین طور باشد. به خصوص که دلایل و توجیهات برای ادامه آن مکر و فریب ها همچنان وجود دارد. یکی از قراین و شواهد این است که مأمون، امام جواد علیه السلام را مورد آزمون قرار می دهد. و جلساتی برای این کار اختصاص می دهد و یحیی بن اکثم سؤالات سختی را مطرح می کند ، در پاورقی همین صفحه آمده است: از آن جا که ماشکی نداریم در این که امام علیه السلام مقاصد و اهداف واقعی مأمون را از این گونه کارها می دانست و یقین داشت که این مرد همان کسی است که دیروز مرتکب جنایت قتل پدرش امام رضا علیه السلام شده ، آیا تن دادن امام علیه السلام به این ازدواج بر اثر فشاری بوده است که از پیش مأمون بر امام وارد کرده است؟ یا این که خود امام مصلحت در انجام چنین ازدواجی می دانسته است. مانند ازدواج پیامبر اکرم (ص) با عایشه و جز او؟ در جواب می گوییم. شاید قسمت اول سؤال به حقیقت نزدیک تر باشد زیرا ازدواجی این چنین آشکارا به مصلحت مأمون بوده است نه به مصلحت امام علیه السلام. ر.ک. «الحیاة السیاسیة للامام الرضا علیه السلام، ص 211-208».
7) سیره چهارده معصوم، محمد محمدی اشتهاردی، ص 788.
8) بحارالانوار، ج 50، ص 115 و 116.
9) مناقب آل ابوطالب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 401، «اُمّه اُمُّ وَلَدٍ یقال لها سمانة المغربیّة و یقال اِنّ اُمّه المعروفة بالسّیّدة اُمّ الفضل»، و بحار الانوار، ج 50، ص 114.
10) ریاحین الشریعة، ذبیح اله محلّاتی، ج 3، ص 23.
11) همان.

 
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)